تمم

لغت نامه دهخدا

تمم. [ ت َ م َ ] ( ع اِ ) تمام خلقت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تم شود.

تمم. [ ت ُ م َ / ت ِ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ تُمَّة وتمی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمة و تمی شود.

فرهنگ فارسی

جمع تمه و تمی

گویش مازنی

/temom/ تمامپایان - همگیهمه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲۲(بار)
به آخر رسیدن. ، . پس به موسی کتاب دادیم برای آخر رسیدن و تمام شدن بر آنکه نیکوکاری کرد و برای تفصیل هر چیز می‏شود مراد آن باشد که شریعت موسی در دوران خود تمام شدن و گسترش یافتن شریعت‏های قبل بود لذا «تماماً» فرموده است در جوامع الجامع آن را اتمام کرامت و نعمت بر محسنین یا اتمام نعمت بر موسی «علیه السلام» فرموده است به نظرم مراد آن است که دین موسی در موقع خود دین تمام بود مخصوصاً به قرینه «وَ تَفْصیلاً لِکُلِّ شَی‏ءِ» که در ذیل آیه است علی هذا این آیه نظیر .

پیشنهاد کاربران

بپرس