تملیق. [ ت َ ] ( ع مص ) به ماله زمین شیارکرده را برابر کردن و دیوار را تابان گردانیدن بدان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تملیس شود. || با عصا زدن کسی را. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
به ماله زمین شیار کرده را برابر کردن و دیوار را تابان گردانیدن بدان . یا با عصا زدن کسی را .