لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
چاپلوسی کردن، تملق گفتن از، خوشامد گویی کردن، خوشامد گفتن، تملق گفتن
بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن
چاپلوسی کردن، ریشخند کردن، تملق گفتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مداهنه
سگ زبانی. [ س َ زَ ] ( حامص مرکب ) چاپلوسی و تملق :
خواند سگ را بسگ زبانی خویش
سگ دویدش بمهربانی پیش.
نظامی.
خواند سگ را بسگ زبانی خویش
سگ دویدش بمهربانی پیش.
نظامی.
خوش رقصی کردن. [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چاپلوسی کردن. خودشیرینی کردن. تملق گفتن. ( یادداشت مؤلف ) .