تمغاچی

لغت نامه دهخدا

تمغاچی. [ ت َ ] ( مغولی - ترکی ، ص مرکب )آنکه محصول راهداری ستاند. ( آنندراج ). کسی که از اجناس باج گرفته و بر آنها مهر زند. محصل باج و خراج. باج گیر. ( ناظم الاطباء ). کسی که از جانب کوتوال براجناس مهر کرده محصول و باج آن گیرد. ( غیاث اللغات ) : روزی عجوزی ، درمی چند از خانه تمغاچی آورد که معاملت حضرت خواجه است. ( انیس الطالبین بخاری ).
ز تمغاچی پسر داغ غلامی برجبین دارم
تلف شد نقد جان و حاصل و باقی همین دارم.
سیفی ( از آنندراج ).
رجوع به تمغا و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که بمال التجاره پس از وصول مالیات و عوارض مهر و علامت مخصوص میزده مامور وصول خراج از مال التجاره .

فرهنگ عمید

در دورۀ ایلخانان مغول، مٲمور وصول باج وخراج که کالایی را پس از گرفتن باج وخراج آن مُهر و علامت مخصوص می زد.

پیشنهاد کاربران

بپرس