تمشی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) راه رفتن گام زدن روان گشتن.۲ - ( اسم ) پیاده روی . جمع تمشیات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پیاده روی.
گویش مازنی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَمْشِی: راه می رود (مؤنث)
ریشه کلمه:
مشی (۲۳ بار)
راه رفتن با اراده. راغب گوید: «اَلْاِنْتِقالُ مِنْ مَکانٍ اِلی مَکانٍ بِارادةٍ» دیگران نیز نظیر آن گفتهاند. . هر وقت بر آنان روشن شود در آن راه میروند. مشی: در راه رفتن معنوی نیز بکار رود مثل . که مراد از آن زندگی در نور ایمان است. گاهی از آن سخن چینی اراده شود مثل . عیبجو و سخن چین است. * . ظاهرا مراد از آن راه رفتن است مثل . مراد از «لاتَمْشِ» نهی از راه رفتن به تکبر و از «وَاقْصِدْ فی مَشْیِکَ» امر به راه رفتن به طور اعتدال است والله اعلم.
ریشه کلمه:
مشی (۲۳ بار)
راه رفتن با اراده. راغب گوید: «اَلْاِنْتِقالُ مِنْ مَکانٍ اِلی مَکانٍ بِارادةٍ» دیگران نیز نظیر آن گفتهاند. . هر وقت بر آنان روشن شود در آن راه میروند. مشی: در راه رفتن معنوی نیز بکار رود مثل . که مراد از آن زندگی در نور ایمان است. گاهی از آن سخن چینی اراده شود مثل . عیبجو و سخن چین است. * . ظاهرا مراد از آن راه رفتن است مثل . مراد از «لاتَمْشِ» نهی از راه رفتن به تکبر و از «وَاقْصِدْ فی مَشْیِکَ» امر به راه رفتن به طور اعتدال است والله اعلم.
wikialkb: تَمْشِی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید