تمسک

/tamassok/

مترادف تمسک: اعتصام، بهانه، پناه بری، تشبث، توسل، دستاویزسازی، چنگ زدن، درآویختن، دستاویز قرار دادن، چسبیدن، تشبث کردن، متشبث شدن

برابر پارسی: دست آویز

معنی انگلیسی:
obligation, bond, promissory note

لغت نامه دهخدا

تمسک.[ ت َ م َس ْ س ُ ] ( ع مص ) چنگ درزدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اعتصام. ( از اقرب الموارد ) : و قد انار اﷲ بصائرهم و اخلص ضمائرهم و ارشدهم الی الهدی و دلهم علی التمسک بالعروة الوثقی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 301 ). چه آستان که چون کعبه به خاکپای رکبان آن تمسک سزا و به مواقف و ارکان آن تنسک روا. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 453 ). رجوع به ترکیبهای این کلمه شود. || باز ایستادن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || و فارسیان بمعنی ما به التمسک استعمال نمایند یعنی ، نوشته ای که به کسی دهند تا هنگام گرفتن زر قرض یا چیزی دیگر از کسی تا وی عندالطلب ، اگر انکار کند آن دیگری را همان نوشته باشد برای اثبات دعوی خود... ( آنندراج ). قبض. حجت. سند. نوشته و سند و حجت مکتوب دین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ترده و دستاویز و سند و حجت. ( ناظم الاطباء ). و بتخفیف هم آمده است. تَمسَک. آنندراج :
از قفا دیده اش برآید زود
هرکه جوید به نقص تو تمسک.
علی خراسانی ( آنندراج ).
دستگیری ز بس نمی یابم
به قضا جسته ام از آن تمسک.
( ایضاً ).

تمسک. [ ت َ س ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و370تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

چنگ درزدن ودست انداختن بچیزی، متوسل شدن، دست آویز
۱ - ( مصدر ) چنگ در زدن دست در زدن دستاویز ساختن . ۲ - ( اسم ) چنگ زنی دستاویز سازی تشبت . ۳ -( اسم ) حجت سند . جمع : تمسکات .
دهی از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است .

فرهنگ معین

(تَ مَ سُّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) چنگ زدن ، دستاویز قرار دادن . ۲ - (اِ. ) سند، حجت .

فرهنگ عمید

۱. چنگ زدن و دست انداختن به چیزی.
۲. [مجاز] دستاویز ساختن، متوسل شدن.
۳. (اسم ) [منسوخ] سند، حجت.

گویش مازنی

/tamsesk/ از توابع هرازپی آمل

دانشنامه عمومی

تمسک (دابودشت). تمسک یک روستا در ایران است که در بخش دابودشت شهرستان آمل در استان مازندران واقع شده است. [ ۱]
این روستا در دهستان دشت سر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۴۴ نفر ( ۲۶۵ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس تمسک (دابودشت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

document (اسم)
سند، مدرک، تمسک، دستاویز

demand note (اسم)
سفته، چک، مطالبه نامه، تمسک

iou (اختصار)
تمسک، فته طلب

پیشنهاد کاربران

تمسک به حبل ا. . .
پناه بردن به خدا
متوسل شدن
دست آویز شدن
توسل
متوسل شدن
تمسک به معنای بهانه جویی، پناه بری و متوسل شدن
چنگ زدن - اعتصام - بهانه
تمسک یعنی یاری و در درخواست کردن

متوسل شدن - درخواست کردن

بپرس