تمسخر کردن


مترادف تمسخر کردن: دست انداختن، دست گرفتن، به مسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن

متضاد تمسخر کردن: تحسین کردن

معنی انگلیسی:
ridicule, sport, to ridicule, to mock

لغت نامه دهخدا

تمسخر کردن. [ ت َ م َ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فسوس ولاغ کردن و مسخره نمودن مر کسی را. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مسخره کردن ریشخند زدن .

مترادف ها

ridicule (فعل)
دست انداختن، تمسخر کردن

scoff (فعل)
اهانت وارد اوردن، تمسخر کردن

jest (فعل)
خنده کردن، استهزاء کردن، تمسخر کردن، شوخی کردن، ببازی گرفتن، مزاح گفتن

deride (فعل)
استهزاء کردن، تمسخر کردن، بکسی خندیدن

fleer (فعل)
استهزاء کردن، تمسخر کردن

فارسی به عربی

اسخر , اسخر منه , دعابة , سخریة

پیشنهاد کاربران

بپرس