تمزمز

لغت نامه دهخدا

تمزمز. [ ت َ م َ م ُ ] ( ع مص ) جنبیدن و برخاستن ، یقال : تمزمز للقیام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تحرک. ( اقرب الموارد ). و تَمَزمَزَ فلان للقیام ؛برخاست. ( از اقرب الموارد ). || رمیدن و پراکنده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). چنین است در قاموس و تاج و همچنین در دیگر نسخه ها و صواب پراکنده شدن است. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس