تمریغ. [ ت َ ] ( ع مص ) مراغه دادن ستور را. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). در خاک غلطانیدن ستور را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || بسیار روغن کردن طعام را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || چرب کردن سروتن چارپا را. || معیوب و زشت کردن آبروی کسی را. ( از اقرب الموارد ).