تمرن

لغت نامه دهخدا

تمرن. [ ت َ م َرْ رُ ]( ع مص ) افزون شدن و افزونی کردن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تفضل. ( اقرب الموارد ). || برکنار بودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زیرکی کردن. ( از اقرب الموارد ). || نرم شدن. ( غیاث اللغات ). نرم کردن. ( آنندراج ). || خوی گرفتن بر چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). عادت کردن به چیزی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). تدرب و تعود. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

افزون شدن و افزونی کردن بر کسی . یا بر کنار بودن . یا زیرکی کردن .

فرهنگ عمید

۱. افزون شدن یا افزونی کردن بر کسی.
۲. خوی گرفتن بر چیزی.

پیشنهاد کاربران

بپرس