تمدن داشتن

لغت نامه دهخدا

تمدن داشتن. [ ت َ م َدْ دُ ت َ ] ( مص مرکب ) دارای تربیت بودن. ( ناظم الاطباء ). شهرنشین بودن و در مرحله کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن. خلاف بربریت.

فرهنگ فارسی

دارای تربیت بودن . شهرنشین بودن و در مرحله کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن .

پیشنهاد کاربران

تمدن اگر به به زبان خودی که فارسی است باشد تَمِه دان است که همان تَمِه ای است که به روند به دست نسلها می رسد. ودریافت و پنداشتی راستی ودرستی به روند دارد. واگر به زبان عربی تمدنَ یتمدنُ تمدناً انگار گردد سبکی پنداری می یابد و روندی و راستی ودرستی خود را از دست می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

هم چنانکه قرون وسطی به عربی سبکی سخت و خشونت آمیز را بازنما
میسازد. با آنکه سده های میانی به زبان فارسی روند یک فرهنگ را با ویژگی های آن با خود دارد.

تمدن داشتن: [عامیانه، اصطلاح] دارای تربیت بودن.

بپرس