تمدد اعصاب کردن


معنی انگلیسی:
unwind

مترادف ها

recreate (فعل)
تفریح دادن، تفریح کردن، از نو خلق کردن، تمدد اعصاب کردن، وسیله تفریح را فراهم کردن

relax (فعل)
خرد شدن، کم کردن، ضعیف کردن، سست کردن، راحت کردن، شل کردن، لینت دادن، تمدد اعصاب کردن

فارسی به عربی

ارتح

پیشنهاد کاربران

بپرس