تمجمج کردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
احاطه کردن، سجاف کردن، سینه صاف کردن، لبه دار کردن، حاشیه دار کردن، تمجمج کردن، کناره دار کردن
تمجمج کردن، دزدکی راه رفتن، اهسته و دزدکی کاری کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید