تمثالگر. [ ت ِ گ َ ]( ص مرکب ) نقاش و صورتگر. ( آنندراج ). نگارنده تصویرو مصور. ( ناظم الاطباء ). صانع. سازنده پیکر. پیکر تراش. آنکه پیکر سازد، و یا نگارد. بت گر : چنان صورتش بسته تمثالگرکه صورت نبندد از آن خوبتر.سعدی ( بوستان ).