تمتیع. [ ت َ ] ( ع مص ) برخورداری دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بلند گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). به انتها و کمال رسانیدن چیزی را. || توشه دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || متعه دادن زن را بعد طلاق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و فی الحدیث : طلق امراءة، فمتع بولیدة؛ ای اعطاها امة. ( اقرب الموارد ). || دراز ساختن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || تعمیر کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || باقی داشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || عمر دراز دادن خداوند به کسی. ( از اقرب الموارد ).