تمایز

/tamAyoz/

مترادف تمایز: اختلاف، تباین تفاوت، فرق ، وجه ممیزه، شاخصه، جدا کردن، جدا بودن، تفاوت داشتن

متضاد تمایز: تماثل

برابر پارسی: دگرگونی، جدا کردن، جداسازی

معنی انگلیسی:
difference, differentiation, disparity, distinction, distinctiveness, distinguishable

لغت نامه دهخدا

تمایز. [ ت َ ی ُ ] ( ع مص ) تفرق. ( اقرب الموارد ). جداکردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

متفرق شدن، جداکردن، باهم تفاوت داشتن
تفرق . جدا کردن

فرهنگ معین

(تَ یُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - با هم فرق داشتن . ۲ - جدا شدن .

فرهنگ عمید

۱. متفرق شدن.
۲. جدا شدن.
۳. با هم تفاوت داشتن.

دانشنامه آزاد فارسی

تَمایُز (differentiation)
در جنین شناسی، فرایندی که طی آن، یاختهها از یکدیگر متمایز و به ساختار های پیچیده تر تبدیل می شوند که این ساختارها در جاندار بالغ، اعمال خاص ایفا می کنند. ازجمله، یاخته های جنینی ممکن است به شکل یاخته های عصبی، ماهیچه ای یا استخوانی تکوین یابند.

پیشنهاد کاربران

فرق قائل شدن
جداسانی
🇮🇷 همتای پارسی: جداسانی 🇮🇷
هیچیک از واژه های نوشته در دیوارچه ( پنل ) درخور و زیبنده نیست و هرگز پَرسون نمی باشد. فرهنگستان زبان و ادب پارسی از نویسندگان واژه نامه آبادیس ژرفانه درخواست می دارد تا واژه های پیشنهادی در بخش برابر پارسی را بِویرایند؛ چرا که گمراهیِ کاربران را به بار می آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

با سپاس

تمایز: برتری، برجستگی
محصول ما وجه تمایز بیشتری از دیگران دارد: محصول ما برتری/برجستگی بیشتری از دیگران دارد.
نا مساوی وجدا از هم
تفاوت
اختلاف
فرق
دگردیسی، دوگانگی
تمایز DIFFERENTIATION :[اصطلاح جامعه شناسی] به وجود آمدن پیچیدگی فزاینده در درون سیستمهای ارگانیک یا جوامع.
منبع https://rasekhoon. net
شناسایی
بازشناسی
تفاوت قایل شدن
متفاوت بودن
فرق داشتن
جداسازی
در پارسی " ناسانی " از نسک " فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
بازشناسی
تمایز. [ ت َ ی ُ ] ( ع مص ) تفرق . ( اقرب الموارد ) . جداکردن . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
آیا اختلافی میان این دو واژه هست ؟
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس