تماکس

لغت نامه دهخدا

تماکس. [ ت َ ک ُ ] ( ع مص ) همدیگر حریص کردن به خریدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

تماکس مصدرباب تفاعل وبه معنی چانه زدن هنگام خرید جنس یاخریدخدمت وپول کمترپرداختن است. چنانکه حضرت رسول ص وآله به امیرالمؤمنین ع فرمودند:یاعلی لاتماکَس فی اربعة اشیاءفی شراء الاضحیة والکفن والنسمة والکرا الی مکة. یعنی ای علی درچهارچیزچانه نزن در"خرید"گوسفندبرای قربانی وکفن وخریدبرده وکرایه راه مکه.

بپرس