تماغه. [ ت ُ غ ِ ] ( اِ ) کلاه شاهین و باز و امثال آن. کلاه باز شکاری. ( ناظم الاطباء ) : کبوتر کو به زنهارش درآیدتماغه از سر شاهین رباید.کلیم ( از آنندراج ).شهباز قدرتش چو زند بال و پر بهم نه چرخ را بیفکند از سر تماغه وار.علیرضا تجلی ( ایضاً ).
۱. کلاه.۲. کاکل باز یا شاهین: کبوتر کاو به زنهارش درآید / تماغه از سر شاهین رباید (کلیم: لغت نامه: تماغه ).