دیگر که من بنده تماشاگاه و باغ و بوستان دل ملکم. اگر ملک تماشاگاه خویش را بیاراید منت بر کسی نباید نهاد. ( نوروزنامه منسوب به خیام یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
ای تماشاگاه جانها طرف لالستان تو
مطلع خورشید زیر زلف جان افشان تو.
خاقانی.
کسی را کانچنان دلخواه باشدهمه جایی تماشاگاه باشد.
نظامی.
و در عهدایام علاءالدین ، باغی و کوشکی آنجا ساخته اند و تماشاگاه ایشان بوده است. ( جهانگشای جوینی ).و اماکن مبارکه و بقاع شریفه تماشاگاه و گلشن. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 116 ).
ز فیض سرمه حیرت درین تماشاگاه
یکی شده ست چو آیینه خوب و زشت مرا.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به تماشا و دیگر ترکیبهای آن شود.