تلیسه

/talise/

لغت نامه دهخدا

( تلیسة ) تلیسة. [ ت ِل ْ لی س َ ] ( ع اِ ) خصیه و گویک مانندی که از برگ خرما سازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خصیه مانندی که از برگ خرما سازند و شیشه در آن نهند. ( از اقرب الموارد ). || کیسه حساب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : وضع الدفتر فی التلیسة. ( اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

کیسه حساب .

فرهنگستان زبان و ادب

{heifer} [علوم و فنّاوری غذا] گاو مادۀ بالغ جوانی که زادآوری نکرده یا در مرحلۀ شیردهی به اولین گوسالۀ خود است

گویش مازنی

/talise/ گوساله ی جوان

پیشنهاد کاربران

کلمه ی تلیسه به احتمال زیاد تغییر ریخت یافته ی کلمه ی تریزه به معنی تراز شده بوده و به تعادل رسیدن باشد.
این اصطلاح برای گوساله ی ماده در زمانی واقع می شود که گوساله به لحاظ سطح تراز رشد و توانمندی برای شروع بارداری رسیده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مسیرهای ایجاد کلمه ی تلیسه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در آبراه سیال حروف به لحاظ معنا و مفهوم نهفته در صندوقچه ی کلمات و ارتباطشان باهم عبارتند از ؛
تریسه دریسه تریزه تراز شدن
تریسه دریسه درستی راستی رُستن رشد رشید
لازم به ذکر می باشد دو حرف ( ت د ) و ( ل ر ) در قانون قلب ها به دلیل نزدیکی و محل مشترک صدور آوا جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف با یک مفهوم مشترک قابل تبدیل به همدیگر می باشند مثل دو کلمه ی تلیسه و اطلس که در نگاه اول ممکن است هیچ ارتباطی بین این دو کلمه نتوانیم ببینیم ولی وقتی از طریق قوانین ایجاد کلمات به کلمات نگاه کنیم می توانیم ارتباط کلمات و گذشته و آینده یا قبل و بعد مسیر حرکت کلمات را در زوایا و جهات مختلف ببینیم.

در زرند و ساوه به گوساله ماده ای که بالغ شده است و آماده باروری است، اما هنوز باردار نشده است ، گفته می شود، .
در روستاهای لواسانات به گوساله ی بالغ گفته می شود . رجوع کنید به سایت روستای برگ جهان بخش فرهنگ لغت