تلیسه

/talise/

لغت نامه دهخدا

( تلیسة ) تلیسة. [ ت ِل ْ لی س َ ] ( ع اِ ) خصیه و گویک مانندی که از برگ خرما سازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خصیه مانندی که از برگ خرما سازند و شیشه در آن نهند. ( از اقرب الموارد ). || کیسه حساب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : وضع الدفتر فی التلیسة. ( اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

کیسه حساب .

فرهنگستان زبان و ادب

{heifer} [علوم و فنّاوری غذا] گاو مادۀ بالغ جوانی که زادآوری نکرده یا در مرحلۀ شیردهی به اولین گوسالۀ خود است

گویش مازنی

/talise/ گوساله ی جوان

پیشنهاد کاربران

در زرند و ساوه به گوساله ماده ای که بالغ شده است و آماده باروری است، اما هنوز باردار نشده است ، گفته می شود، .
در روستاهای لواسانات به گوساله ی بالغ گفته می شود . رجوع کنید به سایت روستای برگ جهان بخش فرهنگ لغت

بپرس