تلکو
لغت نامه دهخدا
تلکؤ. [ ت َ ل َک ْ ک ُءْ ] ( ع مص ) پس انداختن و تأخیر کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : فتلکاء فی الشهادة و فی حدیث الملاعنة «فتلکأت عند الخامسة؛ ای توقفت و تبطأت ان تقولها». ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
/taleko/ نوعی گیاه خودرو و هرز
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید