تلوک

لغت نامه دهخدا

تلوک. [ ت ُ ] ( اِ ) نشانه تیر. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ). که به عربی هدف خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ). هدف و نشانه تیر. ( ناظم الاطباء ). || ظرف و صراحیی که آن را بصورت شیر و گاو و حیوانات دیگر ساخته باشند و بدان شراب خورند. ( برهان ) ( آنندراج ). آوند شرابخواری که بصورت شیر و گاو و دیگر جانوران باشد. ( ناظم الاطباء ). بمعنی تلوک است. ( اوبهی ). همان تلوک است که به اختلاف گفته اند و در پلوک اصح آن نگاشته شد. ( انجمن آرا ). رجوع به پلوک شود.

تلوک. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیشه است که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 665 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

نشانه تیر .

فرهنگ معین

(تَ لُ ) (اِ. ) نشانه ، هدف .

فرهنگ عمید

هدف، نشانۀ تیر.
= تکوک

گویش مازنی

/talook/ نام مرتعی در ارتفاعات چرات سوادکوه - نام محلی در جنوب شرقی قائم شهر ۳خارزار جایی که خار روید & کم – مقدار کم

دانشنامه عمومی

تلوک (لالی). تلوک آباد اسنکی، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لالی در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان سادات قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۶ نفر ( ۱۲خانوار ) بوده است.
عکس تلوک (لالی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس