تلون مزاج


برابر پارسی: دمدمی بودن

معنی انگلیسی:
caprice, temperament

لغت نامه دهخدا

تلون مزاج. [ ت َ ل َوْ وُ م ِ ] ( ص مرکب ) کنایه ازکسی که هر لحظه بخویی برآید و ثبات رای در او نبود.( انجمن آرا ). بی قرار و بی ثبات و خیالی و مضطرب. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تلون و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از کسیکه هر لحظه بخویی بر آید و ثبات رای در او نبود .

مترادف ها

whim (اسم)
خیال، هوس، علاقه دمدمی، وهم، پنداره، وسواس، تلون مزاج، تغییر ناگهانی، هوی و هوس

whimsy (اسم)
هوس، علاقه دمدمی، بوالهوسی، وسواس، تلون مزاج

flightiness (اسم)
بوالهوسی، تلون مزاج

whimsey (اسم)
هوس، بوالهوسی، وسواس، تلون مزاج

inconstancy (اسم)
ناپایداری، تلون مزاج، بی ثباتی، عدم ثبات

whigmaleerie (اسم)
اسباب، هوس، وهم، تلون مزاج، چیز قشنگ و ارزان

فارسی به عربی

نزوة

پیشنهاد کاربران

بپرس