فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
تِلِه پاتی (telepathy)
(یا: دورآگاهی؛ اندیشه خوانی) تبادل هر نوع فکر از ذهنی به ذهن دیگر و مستقل از راه های حسی شناخته شده. این تعریف را نخستین بار فردریک ویلیام هنری مایرز (۱۸۴۳ـ۱۹۰۱) ارائه کرد. او از بانیان انجمن پژوهشی فراروان شناسی (۱۸۸۲) و مُبدع اصطلاح تله پاتی بود. این پدیده نوعی ادراک فراحسی است.
نیز ← ادراک فراحسّی
(یا: دورآگاهی؛ اندیشه خوانی) تبادل هر نوع فکر از ذهنی به ذهن دیگر و مستقل از راه های حسی شناخته شده. این تعریف را نخستین بار فردریک ویلیام هنری مایرز (۱۸۴۳ـ۱۹۰۱) ارائه کرد. او از بانیان انجمن پژوهشی فراروان شناسی (۱۸۸۲) و مُبدع اصطلاح تله پاتی بود. این پدیده نوعی ادراک فراحسی است.
نیز ← ادراک فراحسّی
wikijoo: تله_پاتی
پیشنهاد کاربران
تله پاتی ؛ در یک تعریف خلاصه اصطلاح تله پاتی یعنی فکری یا مطلبی یا منظوری را به کسی پوشاندن یا رساندن.
این کلمه یک کلیدواژه ی دو بخشی است.
اگر از زاویه ی قوانین مختلف در ایجاد کلمات به این کلیدواژه نگاه کنیم و بخواهیم این کلیدواژه را بررسی و تبیین کنیم بدینصورت قابل تحلیل خواهد شد ؛
... [مشاهده متن کامل]
کلمه ی تِله از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها اگر مصوت فتحه بر روی حرف ( ت ) قرار بگیرد مفهوم کسب نمودن را در مفهوم کلمه ایجاد می کند و اگر مصوت کسره در زیر حرف ( ت ) قرار بگیرد مفهوم بخشندگی و دهنده بودن چیزی را در مفهوم کلمه ایجاد می کند. مانند مُعَلِّم و مُعَلَّم که مفهوم آموزش دهنده و آموزش گیرنده را در عالم واقع نمایان می کند.
از زاویه ی قانون تغییر شکل حروف، حرف ( ل ) قابل تبدیل به حرف ( ر ) خواهد بود. یعنی کلمه ی تَر به مفهوم نم گیری و تِر به مفهوم نم دهندگی دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی تَله نیز که برای گرفتن شکار یک اصطلاح رایجی می باشد مُؤَیِّد این تحلیل و تفسیر می باشد.
فلذا کلمه ی تِله به مفهوم چیزی را دادن یا رساندن یا بخشیدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
بخش دوم این کلید واژه یعنی پاتی و پات که به لحاظ ریشه ای مرتبط با کلماتی از قبیل پتو پوتین پاتیل پاتوق پیت و . . . می باشد به معنی پوشش دارای معنا و مفهوم می باشد.
در یک تعریف خلاصه اصطلاح تله پاتی یعنی فکری یا مطلبی یا منظوری را به کسی پوشاندن یا رساندن.
البته توضیح کامل تر در قانون مصوت ها، مصوت ضمه بر روی حرف ت مثل کلمه ی تُربت مفهوم یک فرآیند یعنی گیرنده بودن و دهنده بودن را در مفهوم کلمات می رساند یعنی کلمه ی تربت که به معنی خاک ترجمه و برگردان می شود در عالم معنا از اون جهت گفته می شود که خاک یک ماده ی دهنده و گیرنده ی عناصر در طبیعت می باشد.
مصوت ( او ) در کلمات مانند تور توریست تورات تورنومنت و غیره مفهوم یک جریان فعال و جاری از کسب نمودن را در باطن کلمات ایجاد می کند.
مصوت ( ی ) در کلمات مثل کلمه ی تیر مفهوم کسب نمودن در جهت یک سیر نزولی سراشیبی کم شدن یا پخش شدن و پهن شدن را در مفهوم کلمه ایجاد می کند.
مصوت ( آ ) در کلمات مثل کلمه ی تار مفهوم کسب نمودن در جهت تعالی و رشد و بزرگ شدن را ایجاد مفهوم می کند.
البته این بدان معنی نیست که در همه ی کلمات قانون مصوت ها بدین منوال باشد. بلکه بستگی به این دارد که چه قوانینی در ساختمان کلمات بکار رفته است.
این کلمه یک کلیدواژه ی دو بخشی است.
اگر از زاویه ی قوانین مختلف در ایجاد کلمات به این کلیدواژه نگاه کنیم و بخواهیم این کلیدواژه را بررسی و تبیین کنیم بدینصورت قابل تحلیل خواهد شد ؛
... [مشاهده متن کامل]
کلمه ی تِله از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها اگر مصوت فتحه بر روی حرف ( ت ) قرار بگیرد مفهوم کسب نمودن را در مفهوم کلمه ایجاد می کند و اگر مصوت کسره در زیر حرف ( ت ) قرار بگیرد مفهوم بخشندگی و دهنده بودن چیزی را در مفهوم کلمه ایجاد می کند. مانند مُعَلِّم و مُعَلَّم که مفهوم آموزش دهنده و آموزش گیرنده را در عالم واقع نمایان می کند.
از زاویه ی قانون تغییر شکل حروف، حرف ( ل ) قابل تبدیل به حرف ( ر ) خواهد بود. یعنی کلمه ی تَر به مفهوم نم گیری و تِر به مفهوم نم دهندگی دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی تَله نیز که برای گرفتن شکار یک اصطلاح رایجی می باشد مُؤَیِّد این تحلیل و تفسیر می باشد.
فلذا کلمه ی تِله به مفهوم چیزی را دادن یا رساندن یا بخشیدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
بخش دوم این کلید واژه یعنی پاتی و پات که به لحاظ ریشه ای مرتبط با کلماتی از قبیل پتو پوتین پاتیل پاتوق پیت و . . . می باشد به معنی پوشش دارای معنا و مفهوم می باشد.
در یک تعریف خلاصه اصطلاح تله پاتی یعنی فکری یا مطلبی یا منظوری را به کسی پوشاندن یا رساندن.
البته توضیح کامل تر در قانون مصوت ها، مصوت ضمه بر روی حرف ت مثل کلمه ی تُربت مفهوم یک فرآیند یعنی گیرنده بودن و دهنده بودن را در مفهوم کلمات می رساند یعنی کلمه ی تربت که به معنی خاک ترجمه و برگردان می شود در عالم معنا از اون جهت گفته می شود که خاک یک ماده ی دهنده و گیرنده ی عناصر در طبیعت می باشد.
مصوت ( او ) در کلمات مانند تور توریست تورات تورنومنت و غیره مفهوم یک جریان فعال و جاری از کسب نمودن را در باطن کلمات ایجاد می کند.
مصوت ( ی ) در کلمات مثل کلمه ی تیر مفهوم کسب نمودن در جهت یک سیر نزولی سراشیبی کم شدن یا پخش شدن و پهن شدن را در مفهوم کلمه ایجاد می کند.
مصوت ( آ ) در کلمات مثل کلمه ی تار مفهوم کسب نمودن در جهت تعالی و رشد و بزرگ شدن را ایجاد مفهوم می کند.
البته این بدان معنی نیست که در همه ی کلمات قانون مصوت ها بدین منوال باشد. بلکه بستگی به این دارد که چه قوانینی در ساختمان کلمات بکار رفته است.
دور آگاهی، ارتباط ذهنی یا احساسی دو نفر از راه دور بدون هیچ وسیله ای
احساس بین دو نفر از راه دور🤟🏻🤟🏻
یعنی احساس بین دونفرازراه دور
واژه ای فرانسوی، یونانی - ترکیبی از: تله: دور، فاصله دار پاتی: راه، مسیر - می رسد، وقوع می گیرد
معنی: دو هم اندیشی، همپا انگاری - با هم اندیشی، همذات پِنداری! -
دلبستگی و رابطه ی ندیده ای که قابل درک و احساس متقابل است، ارتباط و پیوند دورادور
... [مشاهده متن کامل]
روشنگری: در این ارتباط شخص قادر است افکار، احساسات، عواطف و هیجانات شخصی خود را به دیگری انتقال دهد یا دل به دل راه دارد!
این ارتباط در بیشتر افرادی که توانایی خوبی در ارتباط و هماهنگی اعصاب دارند، به خصوص در:
دوقلوها، عاشق و معشوق ها .
همچنین این واژه با ذهن خوانی فرق می کند.
معنی: دو هم اندیشی، همپا انگاری - با هم اندیشی، همذات پِنداری! -
دلبستگی و رابطه ی ندیده ای که قابل درک و احساس متقابل است، ارتباط و پیوند دورادور
... [مشاهده متن کامل]
روشنگری: در این ارتباط شخص قادر است افکار، احساسات، عواطف و هیجانات شخصی خود را به دیگری انتقال دهد یا دل به دل راه دارد!
این ارتباط در بیشتر افرادی که توانایی خوبی در ارتباط و هماهنگی اعصاب دارند، به خصوص در:
دوقلوها، عاشق و معشوق ها .
همچنین این واژه با ذهن خوانی فرق می کند.
منظور همان تلقین می باشد ، یا نیرویی که کسی را به کاری وادار نماید یا فکر خود را در او القا نماید