تلنگل

لغت نامه دهخدا

تلنگل. [ ت َ ل َ گ ُ] ( اِ ) تلنگر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تلنگر شود.

فرهنگ فارسی

تلنگر

پیشنهاد کاربران

تَلَنْگُر/تلنگل: به معنای ضربه ای که با چسباندن نوک انگشت میانین ( یا انگشت اشاره ) به نوک شست و رها کردن آن زده شود". این کلمه مرکب است از تلنگ به معنای ضربه یا صدا و اَنْگُل به معنای انگشت و بنابراین صورت صحیحتر آن تَلَنْگُل است. بعضی از فضلا املای تلنگر را غلط می دانند. ولی این کلمه هم در گفتار و هم در نوشتار رایج است و استعمال آن اشکالی ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۱۲. )

مسخره

بپرس