لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
تَلَق تَلَق. از اصوات.
تَلَق تُلوق:صدای حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن.
شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که تا به حال از قطار، استفاده نکرده باشد و یا حداقل صدای تلق تلوق حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن را نشنیده باشد. . .
تَلَق تُلوق:صدای حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن.
شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که تا به حال از قطار، استفاده نکرده باشد و یا حداقل صدای تلق تلوق حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن را نشنیده باشد. . .
طَلق:در اصل، جسم معدنی سفید، شفاف و قابل ورقه شدن. مانند طَلق نسوز چراغ نفتی علالدین که دارای مقاومت بالایی 1500 درجه سلسیوس ، انعطاف پذیری، سطح صاف و شفاف می باشد ودر مقابل هوا و محیط کاری شیمیایی تغییری نداشته و خاصیت خود را از دست نمی دهد.
... [مشاهده متن کامل]
خصوصیات بارز طَلق، شفاف بودن و ورقه شدن آن است از این رو به ورقه های شفاف پلاستیکی هم امروزه طَلق گفته می شود که به رنگهای مختلف در مغازه های لوازم تحریر وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
خصوصیات بارز طَلق، شفاف بودن و ورقه شدن آن است از این رو به ورقه های شفاف پلاستیکی هم امروزه طَلق گفته می شود که به رنگهای مختلف در مغازه های لوازم تحریر وجود دارد.
این کلمه دو املایی می باشد .