تلفیف


مترادف تلفیف: پیچیدن، لفاف کردن، در هم پیچیدن، در نوردیدن، تناسب

معنی انگلیسی:
wrapping

لغت نامه دهخدا

تلفیف. [ ت َ ] ( ع مص ) سخت درنوردیدن و نیک درپیچیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || از جای جای فراهم آوردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نزد بلغا عبارت از تناسب است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به تناسب شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) در هم پیچیدن در نوردیدن . جمع : تلفیفات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) پیچیدن ، درنوردیدن .

فرهنگ عمید

فراهم آوردن، گرد آوردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس