تلفن زدن


برابر پارسی: زنگ زدن

معنی انگلیسی:
call, ring, telephone

لغت نامه دهخدا

تلفن زدن. [ ت ِ ل ِ ف ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه عمل مکالمه تلفن. تلفن کردن. رجوع به تلفن کردن و تلفن شود.

فرهنگ فارسی

در تداول عامه مکالمه تلفن تلفن کردن .

مترادف ها

phone (فعل)
تلفن کردن، تلفن زدن

telephone (فعل)
تلفن کردن، تلفن زدن

فارسی به عربی

هاتف

پیشنهاد کاربران

بپرس