تلطف

/talattof/

مترادف تلطف: رافت، عطوفت، لطف، ملاطفت، مهربانی، مهرورزی، نرمی ، مهربانی کردن، ملاطفت کردن، نرمی کردن، لطف کردن

متضاد تلطف: خشونت، درشتی، خشونت ورزیدن

معنی انگلیسی:
kindness, favour

لغت نامه دهخدا

تلطف. [ ت َ ل َطْ طُ ] ( ع مص ) بر یکدیگر نرمی کردن. ( منتهی الارب ). لطف کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نرمی نمودن و مهربانی کردن. ( آنندراج ). نرمی کردن. ( ناظم الاطباء ). ترفق. ( اقرب الموارد ) :
دست بر پشت مار مالیدن
به تلطف نه کار هشیار است.
سعدی.
رجوع به تلطف کردن و تلطف نمودن شود.
|| خشوع کردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و این معنی با معنی پیشین متقارب است. ( اقرب الموارد ). || حیله کردن بر کسی تا جائیکه به اسرار او آگاه گردد. ( از اقرب الموارد ). || درنگریستن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).

فرهنگ فارسی

نرمی ومهربانی کردن، اظهارلطف ومحبت کردن
۱ - ( مصدر ) نرمی کردن مهربانی کردن . ۲ - چربدستی کردن چابکی ورزیدن . ۳- ( اسم ) نرمی مهربانی . ۴ - چربدستی چابکی . جمع : تلطیفات .

فرهنگ معین

(تَ لَ طُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) نرمی کردن ، مهربانی کردن .

فرهنگ عمید

نرمی و مهربانی کردن، اظهار لطف و محبت کردن.

پیشنهاد کاربران

مهربانی نموندن، با اخلاق خوش رفتار نمودن، با لطافت و نرمی رفتار کردن
چرب دستی ورزیدن، چابکی کردن.
طلب مهربانی کردن

مهربانی کردن ، نرمی کردن 🤶🏻🤶🏻

بپرس