لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - تلخک . ۲ -صفرا زرداب .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) = صفرا
۳. [عامیانه] = تریاک
دانشنامه عمومی
تلخه ( به انگلیسی: Russian knapweed ) گیاهی است چند ساله، تلخ مزه و جزو گیاهان هرز صیفی کاریها، باغها و زمین های بایر است. این گیاه دارای ریشه راست و عمیق است. ارتفاع آن گاهی به نیم متر می رسد. ساقه های تلخه راست و حاوی انشعابات متعددی است و انتهای ساقه به گل آذین تخم مرغی شکل ختم می شود که رنگ آن صورتی یا بنفش است. روی برگ ها و ساقه ها کرکهای نرمی به رنگ خاکستری وجود دارد. رستنگاه این گیاهه اطراف تهران – کرج – کردستان – خراسان - زنجان و بسیاری از نقاط است.
تغذیه طولانی مدت از این گیاه در حیوانات نک سمی موجب شکل گیری بیماری برگشت ناپذیر مغزی به نام انسفالومالاسی نیگروپالیدال ( به انگلیسی: Nigropallidal encephalomalacia ) می شود که در آن ناحیه نیگروپالیدال مغز نرم شده و از بین می رود. تخریب این قسمت موجب از بین رفتن توانایی دام برای جویدن غذا می شود. رخداد این بیماری از ایالات متحده آمریکا – آرژانتین – استرالیا گزارش شده است. توکسین اختصاصی که باعث تخریب موضعی نواحی گوی رنگ پریده ( Globus pallidus ) و مادهٔ سیاه ( به انگلیسی: Substantia nigra ) در مغز شود هنوز تأیید نشده ولی رپین ( به انگلیسی: Repin ) که توکسینی از دسته Sesguiterpene lactone است و در تلخه وجود دارد، ممکن است در بیماریزایی دخالت داشته باشد. شواهد تجربی نیز نوروتوکسیسیتی رپین را نشان داده است.
تلخه گیاهی است دولپه ای و از خانواده کاسنیان، که برگهای ساده، بدون پایه، و رنگ سبز آن به دلیل وجود کرک متمایل به خاکستری شده اند. شکل برگهای ناحیه تحتانی ساقه باریک و کشیده و حاشیه آنها دندانه دار است ولی برگهایی ناحیه فوقانی معمولاً کوچکترند و شکل آنها هم بر خلاف برگهای پایینی درشت و فاقد دندانه است. ساقه تلخه طویل و انشعابات آن از سطح خاک شروع می شود و تاحدی روی خاک می خزد.
گل آذین این گیاه مرکب ( کاپیتول ) است.
کاپیتولها تخم مرغی شکل و معمولاً از کاپیتول گل گندم کوچکترند. هر یک از آنها از چندین گلچه صورتی رنگ، که ظاهراً با هم مشابه هستند، تشکیل یافته است. هر کاپیتول به وسیله برگه های اصلی و فرعی سخت پوشیده شده است. گلچه های تلخه نیز مانند سایر گیاهان این تیره دارای تخمدان تحتانی است. هر یک از گلچه ها پنج گلبرگ دارد که به یکدیگر پیوسته اند و جام لوله ای شکلی را به وجود می آورند. نافه نیز از پنج پرچم تشکیل شده که میله های آزاد دارد و به جدار گلچه متصل است. بساک آنها به هم پیوسته است و خامه مادگی از داخل آن عبور می کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتغذیه طولانی مدت از این گیاه در حیوانات نک سمی موجب شکل گیری بیماری برگشت ناپذیر مغزی به نام انسفالومالاسی نیگروپالیدال ( به انگلیسی: Nigropallidal encephalomalacia ) می شود که در آن ناحیه نیگروپالیدال مغز نرم شده و از بین می رود. تخریب این قسمت موجب از بین رفتن توانایی دام برای جویدن غذا می شود. رخداد این بیماری از ایالات متحده آمریکا – آرژانتین – استرالیا گزارش شده است. توکسین اختصاصی که باعث تخریب موضعی نواحی گوی رنگ پریده ( Globus pallidus ) و مادهٔ سیاه ( به انگلیسی: Substantia nigra ) در مغز شود هنوز تأیید نشده ولی رپین ( به انگلیسی: Repin ) که توکسینی از دسته Sesguiterpene lactone است و در تلخه وجود دارد، ممکن است در بیماریزایی دخالت داشته باشد. شواهد تجربی نیز نوروتوکسیسیتی رپین را نشان داده است.
تلخه گیاهی است دولپه ای و از خانواده کاسنیان، که برگهای ساده، بدون پایه، و رنگ سبز آن به دلیل وجود کرک متمایل به خاکستری شده اند. شکل برگهای ناحیه تحتانی ساقه باریک و کشیده و حاشیه آنها دندانه دار است ولی برگهایی ناحیه فوقانی معمولاً کوچکترند و شکل آنها هم بر خلاف برگهای پایینی درشت و فاقد دندانه است. ساقه تلخه طویل و انشعابات آن از سطح خاک شروع می شود و تاحدی روی خاک می خزد.
گل آذین این گیاه مرکب ( کاپیتول ) است.
کاپیتولها تخم مرغی شکل و معمولاً از کاپیتول گل گندم کوچکترند. هر یک از آنها از چندین گلچه صورتی رنگ، که ظاهراً با هم مشابه هستند، تشکیل یافته است. هر کاپیتول به وسیله برگه های اصلی و فرعی سخت پوشیده شده است. گلچه های تلخه نیز مانند سایر گیاهان این تیره دارای تخمدان تحتانی است. هر یک از گلچه ها پنج گلبرگ دارد که به یکدیگر پیوسته اند و جام لوله ای شکلی را به وجود می آورند. نافه نیز از پنج پرچم تشکیل شده که میله های آزاد دارد و به جدار گلچه متصل است. بساک آنها به هم پیوسته است و خامه مادگی از داخل آن عبور می کند.
wiki: تلخه
مترادف ها
چرند، تفاله، گندم سیاه، دیلار، تلخه، بدار زدن، خاکروبه
پیشنهاد کاربران
تَلخه:شُبرُم. گیاهی با دانه ای تلخ و خرد وگرد.
نمونه: کلامشان به تلخی تخم تلخه بود. ( کلیدر. ج۹ص۲۴۱۳ )
محمدجعفر نقوی
نمونه: کلامشان به تلخی تخم تلخه بود. ( کلیدر. ج۹ص۲۴۱۳ )
محمدجعفر نقوی
تلخه : [عامیانه، اصطلاح] تریاک، سوخته