تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ایجرود است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و632تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان زنجانرود است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شهر ویران است که در بخش حومه شهرستان مهاباد واقع است و480تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آتش بیک است که در بخش سراسکندر شهرستان تبریز واقع است و 435 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هندمینی است که در بخش بدره شهرستان ایلام واقع است و 180 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان علیشیروان است که در بخش بدره شهرستان ایلام واقع است و150تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بهمئی سرحدی است که در بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان واقع است و 200 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هلایجان است که در بخش ایزه شهرستان اهواز واقع است و 110 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کاکی است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و140تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
تلخ آب. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش زرند است که در شهرستان کرمان واقع است و 175 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).، تلخاب. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) آب تلخ و آب نمک. ( ناظم الاطباء ). آبی که مزه تلخ دارد.
( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
زرین رسنها بافته در دلو از آن بشتافته
ره سوی دریا یافته تلخاب دریا ریخته.
خاقانی.
رجوع به تلخ شود.