دیکشنری
مترجم
بپرس
تلخ کامی
/talxkAmi/
مترادف تلخ کامی
: ناکامی، نامرادی، محرومیت
متضاد تلخ کامی
: شیرین کامی
معنی انگلیسی
:
disappointment
,
sadness
,
affliction
,
affiction
,
embitterment
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
تلخکامی. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) نامرادی و ناامیدی و حرمان. || تلخ مزگی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
عمل و حالت تلخ کام بد بختیناامیدی .
فرهنگ عمید
۱. ناامیدی.
۲. بدبختی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها