تلب

لغت نامه دهخدا

تلب. [ ت َ] ( ع اِ ) زیان و هلاکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : تباً له و تلباً؛ ای الزمه اﷲ هلاکاً و خساراً. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

زیان و هلاکی .

گویش مازنی

/taleb/ میل جنبسی مادیان به یابو & از اصوات – صدای افتادن اجسام در آب ساکن – تلپ

پیشنهاد کاربران

بپرس