تلال
لغت نامه دهخدا
تلال. [ ت َ ] ( ع اِ ) از اتباع است ، یقال : هو الضلال بن التلال. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تلالة شود.
فرهنگ فارسی
پشته ها، جمع تل
( اسم ) جمع تل پشته ها .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
تلال خمیده و منحنی
لاله بودی چون شده ستی چون تلال
لاله بودی چون شده ستی چون تلال