تلابیدن
لغت نامه دهخدا
خالی از خود بود و پر از عشق دوست
پس ز کوزه آن تلابد کاندر اوست.
_( مولوی ( برطبق نسخه نیکلسن ، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || قهقهه و نقنقه کردن و بانک کردن غوک و مرغ خانگی پس از تخم نهادن. ( ناظم الاطباء ).k05l )_
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
تلابیدن: تراویدن، تراوش کردن
رُخَت از ضمیر و فکرت به یقین اثر بیابد
چو درون کوزه چیزی بود از برون تلابد
رُخَت از ضمیر و فکرت به یقین اثر بیابد
چو درون کوزه چیزی بود از برون تلابد