تقییظ

لغت نامه دهخدا

تقییظ. [ ت َ ] ( ع مص ) بسنده بودن چیزی گرمای تابستان را. ( زوزنی ). بسند آمدن چیزی کسی را به گرمای تابستان. || در تابستان بجایی اقامت کردن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رسیدن باران تابستان بکسی. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس