تقویل

لغت نامه دهخدا

تقویل. [ ت َ ] ( ع مص ) سخن بر کسی بستن ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برخواندن بر کسی سخنی که او نگفته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || یاد دادن : قولنی حتی قلت ُ؛ ای علمنی و امرنی ان اقول. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس