تقنی

لغت نامه دهخدا

تقنی. [ ت َ ق َن ْ نی ] ( ع مص ) یخنی نهادن نفقه فاضل برآمده را. یقال : تقنی بنفقة؛ اذا اکتفی فضلت فاضلة فادخرها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تقنی ٔ. [ ت َ ءْ ] ( ع مص ) سخت سرخ گردانیدن. || ریش را سیاه کردن یا به حنا خضاب کردن آنرا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تقنئة و تقنؤ شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس