خفته از احوال دنیا روز و شب
چون قلم در پنجه تقلیب رب.
مولوی.
من از این تقلیب بویی می برم بدگمانی می رود اندر سرم.
مولوی.
بی خبربود آنکه آن عقل و فؤادبی زتقلیب خدا باشد جماد.
مولوی.
و از جمله حیلت اکره بر مساح یکی آن است که زمین را تقلیب کرده باشد و بازگردانیده و او در آن سوگند راستگو بود. ( تاریخ قم ص 110 ). || پشت چیزی به سوی شکمش کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بدل کردن حرفی را به حرفی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).