تقلب کردن
مترادف تقلب کردن: حقه زدن، دغلی کردن، دغل بازی کردن، نیرنگ ورزیدن، نادرستی کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تند کردن، تیز کردن، تقلب کردن، تیز شدن، نوک تیز کردن
سرقت کردن، جر زدن، بطرف خود اوردن، طرفدار خود کردن، سو استفاده کردن، تقلب کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
جاعل
جعل