تقلب. [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) دست انداختن در امور بخواست خود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تصرف در کارها بخواهش خود. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || برگشتن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برگردیدن. ( زوزنی ). ورگردیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). واگردیدن و برگردیدن. ( مجمل اللغة ). بسیار گردیدن و گردش. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || غلطیدن در فراش از جانبی به جانب دیگر و یقال : الحیة تتقلب علی الرمضاء. ( از اقرب الموارد ). || انقلاب و تحول و برگشت. ( ناظم الاطباء ). || تغییر و تبدیل : و مزاج او به تقلب احوال تفاوتی کم پذیرفت. ( کلیله و دمنه ). و هر بنا که بر قاعده عدل و احسان قرار گیرد... اگر از تقلب احوال در وی اثری ظاهر نگردد و دست زمانه از ساحت سعادت آن قاصر ماند بدیع ننماید. ( کلیله و دمنه ). همیشه تا که فلک را بود تقلب دور همیشه تا که زمین را بود ثبات و قرار.
سعدی.
|| ناراستی و دورویی و مکر و حیله و دروغ و نیرنگ و خیانت و نفاق و نادرستی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
برگشتن ازحالی بحالی، دگرگون شدن، تصرف کردن ۱ -( مصدر ) برگشتن از حالی بحالی دیگر دیگرگون شدن . ۲ - واژگون شدن زیر و رو شدن.۳- در کاری بنفع خود و بضرر دیگری تصرف کردن . ۴ - ( اسم ) نادرستی دغلی دغلکاری . ۵ - گردش . جمع : تقلبات .
فرهنگ معین
(تَ قَ لُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دگرگون شدن . ۲ - در کاری به سود خود و به زیان دیگری تصرف کردن .
فرهنگ عمید
۱. در کاری به سود خود و زیان دیگری تصرف کردن. ۲. نادرستی و دغلی. ۳. [قدیمی] برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَقَلُّبَ: چرخاندن -گردانیدن (کلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است ، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند ، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن چیزی ، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن دلها و... معنی تُقَلَّبُ: دگرگون می شود معنی نُقَلِّبُهُمْ: آنان را می گردانیم (ازکلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است ، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند ، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی ، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشتن دله... معنی نُقَلِّبُ: وارونه و دگرگون می کنیم (ازکلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است ، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند ، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی ، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشت... معنی قَلَّبُواْ: وارونه و دگرگون می کنند(کلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است ، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند ، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی ، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن ... معنی یُقَلِّبُ: جابه جا می کند - وارونه و دگرگون می کند- زیر و رو می کند (ازکلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است ، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند ، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی ، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تق... ریشه کلمه: قلب (۱۶۸ بار)
تقلب (فیلم ۱۹۱۵). «تقلب» ( انگلیسی: The Cheat ) یک فیلم به کارگردانی سیسیل ب دومیل است که در سال ۱۹۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سه سوئه هایاکاوا، فنی وارد، ریموند هاتون، و جیمز نیل اشاره کرد.
تقلب (فیلم ۱۹۹۶). تقلب یا کونترفیت ( به انگلیسی: Kounterfeit ) یک فیلم جنایی و دلهره آور آمریکایی که در سال ۱۹۹۶ به صورت ویدئویی منتشر شد. با بازی بروس پین، هیلاری سوانک و با معرفی بن فاستر در نقش تراویس است. فیلم به کارگردانی جان اشر و نویسندگی دیوید چیس، کاترین فوگیت و جی اروین ساخته شده است. مجرم سابقه داری وارد معاملات پول های تقلبی می شود، در حین فعالیت های غیرقانونی و تیراندازی طرفین، یک پلیس مخفی جان خود را از دست می دهد. خواهر این افسر پلیس قاطعانه تصمیم می گیرد که قاتل برادرش را یافته و او را به سزای اعمال خود برساند. [ ۱] وب سایت راهنمای تی وی امتیاز ۲٫۵ از ۴ را به این فیلم داده است. [ ۲] [ ۳]
تقلب (فیلم ۱۹۹۸). تقلب ( به انگلیسی: Knock Off ) یک فیلم اکشن آمریکایی - هنگ کنگی محصول سال ۱۹۹۸ به کارگردانی تسوی هارک با بازی ژان کلود ون دام و راب اشنایدر است. این فیلم در ۴ سپتامبر ۱۹۹۸ در ایالات متحده منتشر شد. [ ۵] این عنوان ناک آف ( Knock Off ) یک کلمه دوگانه است، زیرا این اصطلاح در زبان عامیانه هم به کالاهای تقلبی و هم به قتل هدفمند اشاره دارد. این فیلم یکی از آخرین فیلم هایی است که در آن فرودگاه کای تک هنوز در حال استفاده است. فرودگاه در سال ۱۹۹۸ بسته شد. • ژان کلود ون دم در نقش مارکوس ری • راب اشنایدر در نقش تامی هندریکس • للا روچون درنقش کارن لی • پل سوروینو در نقش هری یوهانسون • کارمن لی در نقش کارآگاه لین • موسس چان در نقش افسر وونگ • ویمان وونگ در نقش ادی وونگ • مایکل وونگ یک طراح مد هنگ کنگی به همراه همکار جدید خود، که مامور مخفی سی آی ای است تصمیم به تولید لباس می گیرند. اولین تولید آنها لباسهایی جینی است که. . .
فریب، غبن، حیله، شیادی، تقلب، کلاه برداری، شیاد، گوش بر
swindle(اسم)
فریب، تقلب، کلاه برداری
skullduggery(اسم)
تقلب، رفتار زیر جلکی
skulduggery(اسم)
تقلب، رفتار زیر جلکی و خائنانه
فارسی به عربی
احتیال , صلیب ، اِحْتیالٌ
پیشنهاد کاربران
بالای لب
در جدول کلمات جاعل هم میشود گفت
ما واژه عربی چندانی نداریم ، عرب ها در زمان حجاج بن یوسف به زبان نیاز داشتند و در این زمان بودکه واژه های زیادی از زبان های دیگر گرفتند و البته پیش از آن هم واژه های بسیاری گرفته بودند ، حتا واژه الله ... [مشاهده متن کامل]
واژه ای سریانی است ، این واژه با انقلاب و منقلب و . . . همخانواده است که میتواند ریشه ایرانی یا سریانی و عبری داشته باشد نه عربی ، به همان دلیلی که نوشته شد .
واژه تقلب کاملا پارسی است چون در عربی می تقلب ودر ترکی هم نیست درنتیجه این واژه یعنی تقلب صد درصد پارسی است.
لری گویش کهگیلویه و بویراحمدی ناچ nach تقلب. فند fand تقلب. فریب فندینfandin فریبکار. ناچکال nachkal متقلب. فریبکار. دغل گوبازgow baz فریبکار. متقلب
کلاهبرداری، گوشبُری، دغل بازی
۱. منقلب شدن، دگرگونی ۲. کلک، جرزنی
در عربی یعنی روی گردانیدن از چیزی. منبع : آیه 144 سوره بقره. ترجمه جلال الدین فارسی
ناراستی نمونه: هنگامی که گروهی از بازرگانان ایرانی به چین می آیند و خودشان فرآوری کالاهای ناراست ( تقلبی ) * را به کارخانه ها سپارش می دهند، گناه ما چیست؟ بجای واژه ی از ریشه عربی �تقلب� می توان از واژه ی �ناراستی� سود برد. ... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر: https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/12/blog - post_937. html کاربرد آمیخته واژه ی ناراستی بجای �تقلب� باریک تر از کاربرد آمیخته واژه ی نادرستی است؛ نمونه: این روش نادرستی است که پیچ را می بندی؛ باید بسوی دیگر بچرخانی. ( در اینجا و بسیاری نمونه های همانند دیگر، �نادرستی� به آرش �تقلب� نیست؛ با این همه می توان آن را در برخی باره ها با چشم پوشی درخور بکار برد. )
تقلب یعنی سرپیچی آگاهانه از قوانین. این نکته مهمی است که معنای رایج تقلب را به تخلف نزدیک میکند و از اغفال و فریب که ناآگاهی رادر خود دارد متمایز میگرداند. پس تقلب و تخلف ازین حیث که آگاهانه اند از اغفال ... [مشاهده متن کامل]
و فریب خوردن متمایزاست، هرچندکه درهمگی هدف مشخص است اما شخص متقلب یامتخلف به تخلف خود آگاه است ، اما در فریب خوردن و اغوا شدن رازی نهفته است وآن این است که همه تصور میکنند راهی را که انتخاب نموده اند و تصمیمی را که اتخاذنموده اند درست است و نتایجی که حق دیگر ان را پایمال نماید به همراه ندارد. پس تقلب را میتوان فرایندی دانست که هیچ رازی درآن مخفی و دوراز نظر نیست. تقلب به همین مشخصات است که بیش از چند نفر بطورهمزمان در ان دخالت ندارند اما اغوا چون انحرافی است حاصل بی خبری، پس معمولا انقدر گسترده و بسیط است که اکثرا جوامع و نظام های رسمی و قانونی نیز از ان در امان نمیباشند.
پایان شب سیه سپید است گر تقلب نکنی برگه سفید است
دانش آموزی سر آزمون "چل" کرد چل یعنی تقلب
واژه موچ به معنای فریب کلک نیرنگ که در عبارت �موچتو گرفتم� به معنای �فریبکاری تو را دانستم� �کلک ات را خواندم� �نیرنگ ات را دریافتم� به کار رفته در سنسکریت به شکلमुच् muc و به معنای cheat آمده است. واژه ... [مشاهده متن کامل]
چل cal در ترکیب چلکار نیز به معنای تقلب است که در سنسکریت به شکل chalin छलिन् و به معنای تقلب cheat آمده است.