تقضب. [ ت َق َض ْ ض ُ ] ( ع مص ) بریده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || قطع کردن شاخه های مو در ایام بهار. ( از اقرب الموارد ). || دراز کشیدن آفتاب شعاع را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).