تقصیع

لغت نامه دهخدا

تقصیع. [ ت َ ] ( ع مص ) برآوردن کلاکموش خاک را از قاصعاء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فرو نشانیدن آب تشنگی کسی را و تسکین دادن. || لازم گرفتن خانه را. || برآمدن کشت از زمین و شکافتن خاک را. || نمایان شدن قوم و برآمدن آنان از شکاف کوه. || در خود پیچیدن جامه را.

پیشنهاد کاربران

بپرس