تقصص

لغت نامه دهخدا

تقصص. [ ت َ ق َص ْ ص ُ ] ( ع مص ) یادگرفتن سخن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). از پی فراشدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

یاد گرفتن سخن را

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَا تَقْصُصْ: حکایت نکن - باز گو نکن(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است و چون در قصه گفتن نیز خبر و واقعه ای را پی گیری می کنند ، استفاده شده است )
ریشه کلمه:
قصص (۳۰ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس