تقصد. [ ت َ ق َص ْ ص ُ ] ( ع مص ) پاره پاره گشتن به نیزه. ( تاج المصادر بیهقی ). شکسته شدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شکسته شدن تیر. ( از اقرب الموارد ). || بمردن. ( تاج المصادر بیهقی ). مردن سگ و جز آن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).