تقریر رفتن. [ ت َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) بعهده گرفتن. به ذمه گرفتن : اعیان و اقارب زبده مواکب خویش را بخدمت سلطان فرستاد و تضرعها کرد و ملتزم جزیت و فدیه شد و سی مربط فیل تقریر رفت که از نخب اقبال خویش فرستد و مال موافقه با وی مقرر گرداند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 321 ).