تقدیم داشتن

لغت نامه دهخدا

تقدیم داشتن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) پیش داشتن. عرضه داشتن : او چند سال در ایالت آن بقعه آثار حمیده و مساعی پسندیده تقدیم داشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 440 ). || اهداء کردن. پیش کشی کردن. چیزی را به رایگان بکسی دادن. رجوع به تقدیم و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیشکش کردن .

مترادف ها

submit (فعل)
تسلیم شدن، پیشنهاد کردن، سر فرود آوردن، ارائه دادن، تسلیم کردن، تقدیم داشتن، مطیع شدن، عرضه داشتن، گردن نهادن

give (فعل)
واگذار کردن، بخشیدن، دادن، تخصیص دادن، اتفاق افتادن، گریه کردن، عطاء کردن، ارائه دادن، رساندن، بیان کردن، افکندن، شرح دادن، نسبت دادن به، بمعرض نمایش گذاشتن، تقدیم داشتن

present (فعل)
بخشیدن، معرفی کردن، ارائه دادن، اهداء کردن، تقدیم داشتن، عرضه داشتن

put (فعل)
به فعالیت پرداختن، بکار بردن، گذاشتن، ارائه دادن، انداختن، تعویض کردن، ترغیب کردن، تعبیر کردن، ثبت کردن، قرار دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن

offer (فعل)
پیشنهاد کردن، فدا کردن، پیشکش کردن، تقدیم داشتن، عرضه کردن، عرضه داشتن

proffer (فعل)
پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن

فارسی به عربی

ضع , عرض

پیشنهاد کاربران

confer a title/degree/honour etc on/upon=to officially give someone a title etc, especially as a reward for something they have achieved = bestow
عرضه داشتن
مبذول داشتن

بپرس