تقاضاگر. [ ت َ گ َ ] ( ص مرکب ) خواهنده. درخواست کننده. خواستار. جوینده : خود کرا آمد چنین دولت بدست قطره را بحری تقاضاگر شده ست.مولوی.این بمن بگذار کاستادم در این گر تقاضاگر بود هم آتشین.مولوی.رجوع به تقاضا و دیگر ترکیب های آن شود.