تقارض. [ ت َ رُ ] ( ع مص ) وام دادن یکدیگررا. ( دهار ). || یکدیگر را تقریض کردن. ( صراح ). همدیگر را شعر خواندن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تقریض شود. || بیکدیگر به دنبال چشم نگریستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || یکدیگر را نیکی یا بدی از پیش فرستادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هریک دیگری را ثنا گفتن. ( از اقرب الموارد ).