تقار

لغت نامه دهخدا

تقار. [ ت َ قارر ] ( ع مص ) قرارو ثبات ورزیدن و آرمیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ثابت و ساکن شدن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

قرار و ثبات ورزیدن و آرمیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس